اشاره بدرهاى بهشت و دوزخ
اشاره بدرهاى بهشت و دوزخ
مشاعر حیوانى که بآن اجزاى عالم ملک ادراک کنند هفت است:
پنج ظاهر و آن حواس خمسه است. و دو باطن و آن خیال و وهم است که یکى مدرک صور و یکى مدرک معانى است. چه مفکره و حافظه و ذاکره از مشاعر نیستند، بل اعوان ایشانند و هر نفس که متابعت هوى کند و عقل را در متابعت هوى مسخر گرداند، أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ 1:
هر یکى ازین مشاعر سببى باشند از اسباب هلاک او، وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ 2 تا حالش آن بود که فَأَمَّا مَنْ طَغى وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوى 3.
پس هر یکى ازین مشاعر بمثابت درىاند از درهاى دوزخ، لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ 4 و اگر عقل که مدرک عالم ملکوتست و رئیس آن همه مشاعر است رئیس مطاع باشد و نفس را از هوى او منع کند تا بهر یکى از مشاعر آیتى از کتاب الهى را از عالم امرى که ادراکش بآن مشعر خاص باشد بتقدیم رساند و بعقل نیز استماع آیات کلام الهى را از عالم خلقى تلقى کند بخلاف آن قوم که، لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْنَعْقِلُ ما کُنَّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ 5. این مشاعر هشتگانه که عقل با هفت حس مدرک که مذکور شد باشد بمثابت درهاى بهشت باشد، وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى 6.
یادداشتها
(1)- آیا آن کس که خواهش نفسش را خداى خود گرفت دیدى.
(فرقان 25/ 43)
(2)- و خدا او را بر دانشى (که از باطن او داشت) گمراه کرد.
(جاثیه 45/ 23)
(3)- پس اما آنکه سرکشى کرد و زندگى دنیا را برگزید پس براستى دوزخ جایگاه اوست. (نازعات 79/ 37)
(4)- آن را (دوزخ را) هفت درب است، و براى هر درى گروهى از ایشان اختصاص یافتهاند. (15/ 44)
(5)- اگر مىشنیدیم یا مىاندیشیدیم از اهل دوزخ نبودیم. (ملک 67/ 10)
(6)- اما آنکه از ایستادن در بارگاه پروردگارش ترسید و نفس را از هوس باز داشت پس بهشت جایگاه اوست. (نازعات 79/ 41)